حسنا خانمحسنا خانم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

فرشته مامانی

اولین دیدار

  سلام فرشته خوشکل مامانی.. امروز داشتم فکر میکردم که مامانی خاطره اولین دیدارتو تعریف نکرده... گفتم تندی بیام واست بنویسم.. راستش روز 23 دی ماه بود که قرار شد بریم سونو پیش دکتر دریارام که البته  بگما اولین بار بود میرفتم پیشش..از صبحش کلی استرس داشتم  تا ظهر بشه و بابایت بیاد خونه..ساعت 4 باید اونجا میبودیم ولی ار حولمون ساعت 3:30 رسیدیم..بعد از نیم ساعت نشستن خانم منشی سر وقت ما روفرستاد تو..برخورد آقای دکتر و همکار خانمش انقدر خوب بود که نگو... اولش به منو بابایت تبریک گفتن بعدشم بهمون یه مقدار توضیح دادن در مورد شما .من اولش فکر میکردم اون نقطه سیاهه شمایی ، ولی آقای دکتر گفت اونجا خونه شماست و شما اون نقظه ...
16 بهمن 1393

بابای بلا

سلام فرشته کوچولوی من، تو الان 10هفته و 1 روزته انقده شوق و ذوق داریم که نگو بخصوص بابایت..یکسره داره تو اینترنت درباره بارداری و تغذیه و... مطلب میخونه.تازه کلی برنامه هم ریخته تو گوشیش درباره رشدت که ببینه تو هر هفته چقدر بزرگتر میشی..وقتی میاد خونه هر بار یه چیزی دستشه، بعدشم به زور میزاره دهنم میگه باید بخوری واسه بچه خوبه... تازهههه منو به زور برده فروشگاه واسم بالشت بارداری خریده ..هزچی گفتم نمیخوام حرف حرف خودش بود..بعدشم میگفت نخیر من خودم تحقیق کردم با این نوع بالشتا به شکم فشار نمیاد ..خلاصه به زور واسم خریده...البته بگما باحاله، ولی یه ذره خودمو لوس میکنم دیگه.... تازه انقدره بده دیگه نمیتونم سرشو گول بمالم.. درباره همه چی م...
15 بهمن 1393

کوچولوی نازنینم

 کوچولوی مامانی سلام،امروز اولین روزیه که به پیشنهاد یکی از دوستای خوبم واست وبلاگ درست کردم. خیلی  خوشحالم که به حرفش گوش کردم .البته بگما قصد این کارو داشتم ولی منتظر بودم که ببینم یه شازده پسری یا گل دختر که بر اساس اسم خوشکلت وبلاگت و درست کنم..ولی مامان آریسای گل گفتش که نیازی نیست تازه اگرم دوست دارم که وبلاگت به اسم خودت باشه میتونم بعدا اسمشو تغییر بدم...و اونجا بود که متوجه اشتباه خودم شدم. ...
15 بهمن 1393
1